آشنایی با گروه مترجمین کتاب سرطان امپراتور بیماری‌ها

دکتر امیر رضا عارف

محقق ارشد مؤسسةدانا ـ فاربر دانشکدة پزشکی هاروارد آمریکا و مسئول آزمایش داروهای جدید ضد سرطان قبل از کاربرد آنها در شیمی درمانی است.

او که سال­هاست به قصد تحصیل جلای وطن کرده است همواره آرزو داشت کاری برای وطن خود انجام دهد. ترجمة این کتاب که با همکاری گروهی از فرزندان این مرز و بوم در داخل و خارج از کشور، انجام گرفته است آغازی­ است برای تحقق بخشیدن به این آرزو.

دکتر مهدی روحانی

دانش­ آموختة پزشکی از دانشگاه تهران است. وی پس از فارغ ­التحصیلی از دانشگاه تهران، به مدت دو سال در بنیاد امور بیماری­ های خاص مشغول به­ کار شد. سپس جهت ادامة تحصیل به کشور آمریکا و دانشگاه ایالتی ایلینوی مهاجرت کرد. دکتر روحانی در این دانشگاه، دورة تخصصی خود را با موفقیت در رشتة رادیولوژی تشخیصی به پایان رساند و سپس برای دورة فوق تخصص، دانشگاه هاروارد را انتخاب ­کرد. در دانشگاه هاروارد نیز دکتر روحانی با گذراندن دورة تکمیلیِ رادیولوژیِ تشخیصی ـ درمانی پیشرفته (شکم و لگن) موفق به دریافت فوق تخصص این رشته ­شد. دکتر روحانی دربارة انگیزة حضورش در ترجمة این کتاب می­گوید:

« در طول دورة تخصص و فوق ­تخصص، به ­طور مستقیم و غیرمستقیم در تشخیص، درمان و پیگیری بیماران مبتلا به سرطان سهیم بودم. تجربه شخصی من این بود که بیماران سرطانی غالباً پرسش­ های متعددی راجع به علت ابتلا به سرطان، نحوة اثر داروها، پیش­آگهی بیماریشان و ... دارند که بسیاری از آنها به علت مشغلة گروه پزشکان معالج بی ­پاسخ می­ماند. متأسفانه در فرهنگ ما و در رسانه­ ها و یا در مجموعه­ های تلویزیونی،‌ سرطان همیشه به منزله یک پایان دردناک و ناگزیر تصویر می­شود! بخشی از این تصور نادرست ناشی از عدم اطلاع جامعه از سرطان، علل آن و روش­های درمان سرطان ناشی می­شود. کتاب بی‌­نظیر امپراتور بیماری­‌ها با دقتی مثال زدنی، با متنی شیوا و زبانی ساده در این زمینه ­ها به زیبایی اطلاع ­رسانی می­کند. جا دارد از دوست و همکار عزیزم آقای دکتر امیررضا عارف به خاطر تلاش شبانه­ روزی­شان در به ثمر رساندن ترجمة این اثر با ارزش، تشکر کنم. خوشحالم که سهم کوچکی در ترجمة این کتاب داشته­ام. امیدوارم این تلاش کوچک ما مقدمه­ای برای تلاشی همگانی در مبارزه و پیشگیری از این بیماری و حمایت از بیماران سرطانی در سطح جامعه باشد».

دکتر هادی توکلی­ نیا

فارغ­ التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف است. وی فوق ­لیسانس بیومکانیک خود را از انستیتو تکنولوژی توکیو در ژاپن و دانشگاه صنعتی شریف اخذ نموده و سپس برای ادامة تحصیل در مقطع دکترا به کشور آمریکا و دانشگاه MIT آمریکا مهاجرت کرد. هادی توکلی ­نیا پایان ­نامه دکترای خود را با پژوهش در موضوع « نانومکانیک غضروف در مقیاس مولکولی و رابطة آن با بیماری آرتروز» به اتمام ­رساند. پروفسور آلن گِرو دزینسکی و پروفسور کریستین اوریتز، راهنمایی این پروژة منحصر به فرد را به­ عهده داشتند. دکتر هادی توکلی­ نیا، دورة فوق دکتری را در دانشکدة پزشکی هاروارد و بیمارستان مرکزی ماساچوست، تحت نظارت پروفسور راکش جِین آغاز کرد. در این مرکز تحقیقاتی مدرن و پیشرفته جهان، دکتر توکلی­ نیا زمینة پژوهش خود را بر روی «نقش میکرومحیط تومور در ایجاد، رشد و درمان سرطان ­هایی که تشکیل تومور می­دهند، به­ ویژه چهار سرطانِ لوزالمعده، پستان، کبد و مغز» متمرکز کرده است.

دکتر هادی توکلی­ نیا نیز از علت حضورش در گروه مترجمین کتاب امپراتور بیماری­ ها و انگیزه ­هایش می­گوید:

« از ترجمه این کتاب سه انگیزة اصلی داشتم:

  1. افزایش آگاهی عمومی در افرادی که در رابطه با سرطان به نوعی نگران خود، اعضای خانواده و یا جامعه هستند. این آگاهی عمومی شامل موارد متعددی در پیشگیری، معاینه و درمان سرطان و آشنایی با تجربیات تلخ و شیرین، اما واقعی شخصیت­ هایی است که درگیر مبارزه با سرطان بوده ­اند.
  2. کم کردن فاصله­ بین جامعه و محققین سرطان. همان­طورکه مکرر در این کتاب خواهید خواند، کم کردن این فاصله کمک شایانی به اصلاح سیاست گزاری­ های خُرد و کلان در مبارزه با سرطان خواهد کرد.
  3. آشنا کردن جامعه با روش­های علمی در تحقیقات سرطان ـ که به زیبایی سیر تکاملی آن در این کتاب شرح داده شده است ـ در مقایسه با تئوری­ های غیرعلمی که بعضاً در جامعه شایع است.

آرزو می­کنم که این کار گروهی و این کتاب کم­ نظیر، زمین ه­ای باشد برای تحقق اهداف گفته شده و افزایش آگاهی عمومی در بین افراد تحصیل کرده و غیرتحصیل کردة جامعه».

دکتر حسین فریبرزی

فارغ­ التحصیل رشته مهندسی برق الکترونیک از دانشگاه صنعتی شریف است. وی پس از اتمام دورة کارشناسی در ایران،‌ برای ادامة تحصیل به آمریکا مهاجرت کرد. پس از رفتن به آمریکا به دانشگاه صنعتی ماساچوست ملحق شد و دکترای خود را از دانشگاه MIT با درجه عالی دریافت نمود. دکتر فریبرزی از جملة نخبگان پرافتخار ایرانی است که جوایز متعددی را در آمریکا کسب کرده است. وی که رشتة پژوهشی­اش « طراحی ریزتراشه­ ها و مدارهای کم ­مصرف و بهینه به­ وسیلة ترانزیستورها و نانوسوئیچ­ های دیجیتال مدرن» است، برندة برترین تحقیق دانشجویی سال در کنگرة سالانه مهندسی برق و الکترونیک آمریکا شده است. جایزة معروف « جک ریپر» برای برترین پژوهش در زمینة راهبری فن­آوری­ های جدید نیز به دکتر فریبرزی اهدا شده است. جایزة دیگری که دکتر فریبرزی موفق به کسب آن شده است، ‌جایزه « ایروین مارک جاکوبز» است.

دکتر حسین فریبرزی دربارة انگیزه ­های پیوستن خود به تیم ترجمة کتاب امپراتور بیماری­ ها چنین می­گوید:

« پیشنهاد همکاری در ترجمه کتاب امپراتور بیماری­ ها زمانی به من داده شد که خانواده همسرم به تازگی عزیزی را در اثر سرطان از دست داده و خانواده خودم درگیر درمان عزیزی دیگر بودند و بنابراین، این کتاب برای من تبدیل به یک پروژه شخصی مهم شد که حاضر بودم علی­رغم درگیری و مشغله کاری زیاد،‌ ساعت ­های متوالی برای آن وقت صرف کنم. به همین جهت دوست دارم سهم خودم از این کتاب را به خانواده­ های مرحومین مهدی اصفهانی و مهری رضائیان تقدیم کنم؛ برای صبر قابل تقدیرشان در سخت­ترین سختی­ ها».

دکتر علی امین منصور

فارغ­‌التحصیل رشتة مهندسی برق از دانشگاه نیویورک آمریکاست. وی مدرک فوق­‌لیسانس مهندسی برق را نیز از دانشگاه کلمبیای نیویورک دریافت نموده است. پس از پایان تحصیل در مقطع فوق‌­لیسانس، ‌در بیمارستان مرکزی ماساچوست در زمینة مغز و اعصاب مشغول به کار ­شد. تحقیقات وی در این مرکز مدرن، بیشتر بر روی بیماری‌­های آلزایمر و هانتینگتون، که موجب تحلیل رفتن مغز می­شوند، متمرکز بوده است. علی امین منصور سپس به مؤسسة برود (وابسته به دانشگاه­های هاروارد و MIT ) پیوست و تحقیقات خود را بر روی سرطان آغاز کرد. وی در مورد اینکه چگونه در تیم ترجمه کتاب امپراتور بیماری­‌ها قرار گرفته است می­گوید:

« برای ملاقات با برخی همکارانم و شرکت در جلسات مختلف،‌ رفت ­و آمد زیادی به مؤسسة سرطان دانـا ـ فـاربر دارم. از نزدیک بیماران سرطانی و خانواده­هایشان را می­بینم و با سختی­‌های آنها آشنا هستم. خوشحالم که توانستم در کار ترجمة این کتاب سهیم باشم. امیدوارم محتویات این کتاب برای بیماران مبتلا به سرطان و نزدیکان‌شان مفید باشد و بدانند که در این نبرد تنها نیستند. دوست دارم از کسانی که برای ترجمة این کتاب به من یاری رساندند، تشکر کنم. از کمک­ های دکتر امیررضا عارف، ‌دکتر مینا خدابخش، دکتر فاطمه کاظمی و خانواده­ام برای ترجمة این کتاب بسیار سپاسگزارم».

 

 

دکتر ساره زیدآبادی ­نژاد

دانشجوی دورة دکترای پزشکی مولکولی است که در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران مشغول تحصیل است. وی که لیسانس علوم سلولی و مولکولی خود را از دانشگاه شیراز و فوق لیسانس این رشته را از دانشگاه شهید مدنی آذربایجان اخذ نموده، همکاری خود با خانه زیست‌شناسی را با ترجمه کتاب « ژن» اثر بنیامین لوین، در سال 86 شروع کرد. پس از آن نیز با گروه‌های ترجمه کتاب‌های بیولوژی کمپبل، سلولی و مولکولی لودیش و لایف همکاری داشته است. وی به‌عنوان مترجم برگزیده در سال 92 موفق به دریافت جایزه ارزشمند کتاب برتر از جشنواره کتاب سال دانشجویی شد. ساره زیدآبادی که در سال 93 به‌عنوان دانشجوی برتر دورة دکترا نیز انتخاب شده است، در حال حاضر در پژوهشکدة غدد درون‌ریز و متابولیسم دانشگاه شهید بهشتی، پیرامون جنبه‌های جدید بیماری سندرم تخمدان پلی‌کیستیک مشغول تحقیق است.

اما خودش در مورد اینکه چگونه در این گروه بزرگ قرار گرفته است چنین می‌گوید:

«بی‌شک واکنش عموم مردم به شنیدن نام «سرطان» ترس است؛ اما سرطان به‌عنوان یکی از شگفت‌انگیزترین پدیده‌های بیولوژیک، همیشه برای من جالب و اعجاب‌انگیز بوده است! حس ناشناخته‌ای همواره مرا به بیشتر و بیشتر دانستن دربارة این بیماری ترغیب می‌کرد، تا اینکه پیشنهاد ترجمه کتاب امپراتور بیماری‌ها از طرف آقای پویان، بهانه‌ای شد برای پاسخ‌گویی به این نیاز درونی و آنچه‌که طبیعت برایم خواسته بود. ترجمه این کتاب یکی از بهترین و مفیدترین تجربیات من بود، چرا که نه تنها به دانسته‌هایم در مورد سرطان اضافه شد، بلکه نگرش علمی مرا نسبت به پدیده‌های پیرامونم متحول ساخت. من در این کتاب، رسالتی را نهفته دیدم؛ رسالتی که نویسندة کتاب با عشقی درونی برای خودش تعریف کرده بود! بنابراین من نیز با عشق کار ترجمه را انجام دادم، تا برگ سبزی باشد برای هموطنانم. واقعیت این است که ما به آگاهی ­بخشی عمومی نسبت به این پدیدة خاص بیولوژیک، نیاز مبرم داریم...

دکتر نگار شاهرضا 

به تازگی با درجة دکترای بیومکانیک از دانشگاه UCL لندن  فارغ ­التحصیل شده است. دلیل اصلی انتخاب وی برای همکاری در ترجمه این کتاب، علاوه بر تجربه گران‌بهای او در ترجمه و ویرایش کتاب­ هایی مانند میکروبیولوژی براک، سلولی و مولکولی لودیش، ‌لایف و ... ، آیندة روشنی بود که در دورنمای زندگی علمی­ اش می­دیدم و احساس کردم قرار گرفتن در این جمع بزرگ علمی، راهش را برای کسب مدارج بالای علمی هموارتر می­کند. در خانه زیست ­شناسی به سبب جایگاه و نقش ویژه­اش در چاپ و نشر کتاب­‌های تخصصی زیست­ شناسی، افراد مختلفی از اساتید دانشگاه، محققین،‌ مترجمین و ... رفت و آمد می­کنند، اما نگار شاهرضا را در این میان جور دیگر یافتم! و ضمن اینکه برایش آرزو می­کنم روزی ماری کوری ایران شود امیدوارم هر چه زودتر ظرفیت­‌های درونی‌­اش را برای کسب موفقیت­‌‌های پی ­درپی علمی بالا ببرد. واقعیت این‌است که سرعت کسب موفقیت­‌های او با توجه به عطش درونی­ اش، بسیار سریع اتفاق می­افتد. قدری دورتر همه به او افتخار خواهند کرد ...

و اما او خودش در مورد اینکه چگونه در این گروه بزرگ قرار گرفته است چنین می­گوید:

« صادقانه بخواهم بگویم، شرکت در ترجمه این کتاب در ابتدا برای من هیچ چیزی جز یک ترجمة ساده مثل بقیه ترجمه‌ها و کارهایی که در خانه زیست‌شناسی انجام داده بودم، نبود. من نه بیمار مبتلا به سرطان در اطرافیانم داشتم و نه با مسائل و مشکلات این بیماری آشنایی نزدیک داشتم اما آنچه که واقعیت دارد این است که این کتاب زندگی مرا زیر و رو کرد؛ چه از نظر علمی، چه از نظر عاطفی و چه از نظر انسانی...

آشنایی با دکتر عارف در جریان ترجمه این کتاب یکی از بزرگترین شانس‌های زندگی من بود. آنقدر که در حین ترجمه و ویراستاری این کتاب از مکتب انسانیت و اخلاق علمی ایشان آموختم، در تمام دوران تحصیلم نیاموختم. طی چهار سال گذشته به‌قدری پرمشغله بودم که خیلی وقت‌ها از حال نزدیک‌ترین آدم‌های زندگیـم ـ حتی تنها خواهرم که با هم، هم­ اتاقیم ـ غافل بودم. موقع ویراستاری کتاب، یادم هست دکتر عارف با اینکه فقط شنبه­ ها و یکشنبه‌ها می­توانستند کمی بیشتر استراحت کنند اما صبح زود بیدار می‌شدند و تا قبل از بیدار شدن پسر کوچکشان، با هم کار می‌کردیم که وقتی آرتام بیدار شد بتوانند برایش وقت بگذارند. از ایشان یاد گرفتم برای انجام مسئولیت‌هایم از حق اطرافیانم نزنم و این یکی از ساده‌ترین چیزهایی بود که از ایشان آموختم. عشق به پدر و مادر، عشق به خانواده، عشق به وطن و هم­نوعان، پایبندی به اخلاق علمی و خیلی چیزهای دیگر، کمترین چیزهایی هستند که از ایشان یاد گرفتم. تا قبل از ترجمه این کتاب تنها واکنش من نسبت به شنیدن اینکه کسی مبتلا به بیماری سرطان است، فقط ابراز تأسف و گفتن « آخی بنده خدا !» بود، اما حالا نسبت به این افراد احساس مسئولیت عجیب و متفاوتی دارم. از خدای مهربان می­خواهم فرصتی در اختیارم بگذارد تا بتوانم باری را از دوششان بردارم ...

در پایان دلم می­خواهد با اجازة همه عزیزانی که در ترجمة این کتاب زحمت کشیدند، سهم خودم از ترجمة این کتاب را به دو نفر از با ارزش­ترین آدم­های زندگیم تقدیم کنم: اول جناب آقای پویان که جسارت، اعتماد به نفس و بلندپروازی امروزم را مدیون حمایت ­های همه جانبة ایشانم؛ و دوم خواهرم، سمانه که بود و نبودم را مدیونش هستم ...»

برای اطلاع از دوره های جدید عضو خبرنامه شوید.